شهریور ماه منه. شیرین ترین و سخت ترین روزهای زندگیم در شهریور رخ داده . همزمانی تولد من با تولد مادرجان خودش باعث افتخار و خوشحالی منه و هم بار سنگینی رو روی دوشم گذاشته. نیمه ی شهریور دقیقا روز تولد منه. و من در حالیکه یک شبانه روز مونده به تولدم در حال مرور این چهل و اندی سال هستم و کم کم از جوانی به میانسالی خواهم رسید و هرروز پخته تر از دیروز. مشکلات و اتفاقات گذشته در عین حال که از الماس وجودم جواهری ارزشمند و محکم ساخت اما رگه های ظرافت روهم عمق بخشید که گاهی خاطرات و من باهم دست به گریبان میشیم و اشک پادرمیانی میکنه و مسالمت آمیز با میانجی گریش قائله رو فیصله میده. و امروز از اون روزای اساسی میانجی گری اشک بود.
خدای مهربانم باتو در این ساعت از شب راز دلبا تو میگویم از مگو هایی که فقط خودت میدانی و من. خدایا منو دریاب سخت ... مهربانم آرامش رو به من برگردون . خدای خوبم بامن باش.بیشتر باش آغوشت روبرای من بگشا که از آغوش تو مهربان پروردگار جای امن تری ندارم.
آمین
برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 100