زنی در مه

متن مرتبط با «باید ایستاد و» در سایت زنی در مه نوشته شده است

فقط برای تو

  • مهربان خدا سلام صبح بخیر.برای خودت می‌نویسم وشکرگزار تمام محبت هات و لطف اولیاالله آت هستم.نازنین خدا مرا دریاب که به بجز خودت یاری رسانی ندارم.خداروشکر برای نعمت وجود خودت.بزای امدادهای غیبی آت شکر.خدای خوبم مرسی که هستی بیشتر باش.آمین + نوشته شده در یکشنبه هشتم آبان ۱۴۰۱ ساعت 7:40 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من با تو حرف میزنم

  • مهربان رفیق.بهترینم.میدونی دلم به تو گرمه.پشتم به تو گرمه.خدای خوبم با تو حرف میزنم با تویی که همیشه همراهم بودی گاه من ندیدم بازتو بودی بیشتر‌ از پیش به تو نیاز دارم.کمکم کن.مرادریاب.فردا روزی است که چیزهایی رقم میخوره.باقلم توانات رقم بزن.انچه خیر من درآن است.آمین. + نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۱ ساعت 18:31 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مروز دفتر اهداف سال ۱۴۰۱

  • یه نام حضرت دوست که هرچه هست از اوست.مهربان خدای خوبم.ای پناهگاه تمام بی پناهی هام.یاور درماندگی هام.تواین چند وقته دفتر اهدافم رو مرور میکردم دیدم یحزیکی دوتا هدف نیمه مانده.بقیه همگی تیک خورده و انجام شده. خدای خوبم اول دفترم نوشته بودم که؛ خدایا من به خودم نمی‌بینم این اهداف رو‌ نیک کنم ولی به خدایی تو‌ایمان دارم و امروز باز هم با دیگر با دلی قرص و قلبی محکم قدمهام رو استوارتر برمی‌داریم چون رد پای شما مهربان خدا همه جا هست.خدای خوبم بیشتر باش مرا دریاب که سخت محتاج توام.امین + نوشته شده در پنجشنبه هشتم دی ۱۴۰۱ ساعت 18:26 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ومن متولد شهریورماهم

  • شهریور ماه منه. شیرین ترین و سخت ترین روزهای زندگیم در شهریور رخ داده . همزمانی تولد من با تولد مادرجان خودش باعث افتخار و خوشحالی منه و هم بار سنگینی رو روی دوشم گذاشته. نیمه ی شهریور دقیقا روز تولد منه. و من در حالیکه یک شبانه روز مونده به تولدم در حال مرور این چهل و اندی سال هستم و کم کم از جوانی به میانسالی خواهم رسید و هرروز پخته تر از دیروز. مشکلات و اتفاقات گذشته در عین حال که از الماس وجودم جواهری ارزشمند و محکم ساخت اما رگه های ظرافت روهم عمق بخشید که گاهی خاطرات و من باهم دست به گریبان میشیم و اشک پادرمیانی میکنه و مسالمت آمیز با میانجی گریش قائله رو فیصله میده. و امروز از اون روزای اساسی میانجی گری اشک بود.خدای مهربانم باتو در این ساعت از شب راز دلبا تو میگویم از مگو هایی که فقط خودت میدانی و من. خدایا منو دریاب سخت ... مهربانم آرامش رو به من برگردون . خدای خوبم بامن باش.بیشتر باش آغوشت روبرای من بگشا که از آغوش تو مهربان پروردگار جای امن تری ندارم.آمین + نوشته شده در دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 3:2 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این روزها

  • حال هفته ی گذشته ام وخیم و دردناک بود در غم از دست دادن رفیقی نازنین به سوگ نشستیم که هنوز نبودنش روباور ندارم هنوز رفتنش رو درک نکردم هنوز صدای خنده هاش توی گوشمه که میگه سیما بخند . بجز یاد نیک از خودش چیزی نذاشت بجز حال خوب و یادگاری مهربونی ازش نموند. مراسمی که رفقا براش برگزار کردن نگفتنی است درخور شان خودش بود عاشق موسیقی سنتی بود و مراسم یاد بودش هم با نواهای سنتی با او خداحافظی شد.رهابود نامش و رهاشد از قید وبند.به چی چسبیدیم اینگونه. انگار همین الان تمام بشه دنیا به آخر میرسه .اما آب از آب تکون نمیخوره.خلاصه که حال دلم تلاطمه. تکیه ام به خداست و بس . خدای مهربانم مرا دریاب مهربانم. مهربانتر باش. + نوشته شده در یکشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 21:34 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • درد دلهایم با حضرت دوست

  • حال و احوالم کمی بم ریخته و بجز خدا پناهی ندارم در شرایطی هستم که هیچ دوستی رو محرم نمیدونم که راز دلم رو باهاش بگم و باز غصه هام رو زمین بذارم منم و خدا.این پست روبرای تو مینویسم خدای مهربونم .خدای خوبم . تنها پناهم.سخت و بسیار احاس بی کسی میکنم تنها یارم بودی تا امورز بیشتر باش من که همیشه تورو کنار خودم دیدم از حرامت دوری کردم در حلال و آنچه امرتو بوده کوشیدم مهربونم از خودت وفقط خودت کمک میخوام. خدایا خالی کردم خدایا دلتنگم بیشتر از همیشه . تکیه گاهی بجز تو ندارم و بجز تو به هیچ بنده ای تکیه نمیکنم. خدای مهربونم دل شکسته ام و رنجیده از این همه ظلم و دلم قرصه به این که کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.صبوری میکنم چون تو هستی دلم به بودنت گرمه و میدونم که حواست هست مهربون . باش بیشتر باش دلم خیلی پر از همه چی وهمه چی. از ظلم آدمهای از خدا بی خبر ولی بازم مطمینم که تو هستی بارالها به من آرامش بده . به مالم برکت بده و به روزی ام رونق. خدایا منو از هرکسی بجز خودت بی نیاز بفرما خدایا از خودت میخوام تنها  وتنها از خودت. نگفته هام رو میشنوی و نانوشته هام رو میخونی میدونی چی از دلم میگذره. خدای خوبم خودت میدونی تکرار کلامم الهی و ربی من لی غیرک هست. خدایا تو مرا کفایت میکنی. باور دارم که آنچه را بنا باشد به من برسد تو خودت با امدا د غیبی به من خواهی رسوند.خدایا شکرت بابت حال الانم. خدایا شکرت که فقط و فقط با خودت حرف میزنم . خدایا شکرت که به تو تکیه دارم . خدایا شکرت بابت داشته هام . خدایا شکرت بابت سقف بالای سرم . خدایا شکرت بابت سلامتی که دارم . خدایا شکرت بابت نعمت وجود دختر گلم. خدایا شکرت بابت درآمد و شغلی که دارم . خدایا شکرت بابت نجابت و پاکی که دارم . خ, ...ادامه مطلب

  • من واین روزها

  • این روزا روزای تنهایی وخلوت با خودمه.تا بتونم به یه  کهچیزایی برسم.نمیدونم چیا ولی باید انجام بشه.حوصله ی نوشتنم ندارم.فقط چون کنج عزلت خودمه میام یه دوری میزنم.خدایا منو دریاب. + نوشته شده در سه شنبه سوم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 21:36 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تعطیلات من وفسقل

  • بعد اینهمه فشار و استرس مرخصی گرفتم تا چندروزی استراحت کنیم.با مهمونی باغ دخترخاله و تولد ...‌‌‌‌‌‌‌‌‌البته متلکای تو تولد که اصلا برام مهم نبود کلی با فسقل رقصیدیم و شادی کردیم بعدشم عروسی پسر رفیق عزیزم و بازم شادی بسیار... پنج شنبه رو دوتایی به پا درد و ولو شدن گذراندیم امروزم که با جمع کردن اتاقها و ...اومدن ماساژور و له شدگی من در حال ادامه است.دوستی از عکس العمل خانواده ام سوال کرده.راستش اینقدر خواهرهام مشغول بیماری مادر ورسیدگی به پدرم هستن که جایی برای من ومشکلم نیست.خدایا همیشه بودی بیشتر باش.بامن باش مرادریاب مهربانم. + نوشته شده در جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 18:7 توسط سیما  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شاید دیگه وقتش رسیده

  • شاید دیگه وقتش رسیده که هرکسی کارای خودش رو بکنه هرکسی مسولیت خودشو گردن بگیره.شاید باید یاد بگیریم که به موقع حرفامونو بزنیم به موقع رفتار درست انجام بدیم.به هرحال عبور از این مرحله خیلی سخته.خیلی سخته.اگر خوب نگاه کنیم مه رو در همه جی زندگی هامون می بینیم اینکه سیما تو مه. نمونه کوچکی از بقیه است. سیما با خودش بی رو دروایسی و میدونه تو مه بودن یعنی چی. یعنی بار بقیه رو. بکشی یعنی نابجا از خودت بگذری و خودت رو نبینی....بعد محکوم بشی به این که خوب مگه ما گفتیم انجام میدادی...خلاصه که حال این روزای سیما حال سختی کهکه باید از این مرحله هم بگذره.با خودمون مهربون باشیم تا بعدا افسوس نخوریم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بازهم آزمونی دیگر

  • انگار تو اینمدت درسم خوب پس ندادمانگار حواسم خیلی به خودم نبودهانگار خودمو خیلی فراموش کرده بودم که خدا دایم به من تلنگر میزنه و خدای زیر زمین همش منو میکشه پایین تا یادم بیاره که هی سیما خودتو چرانمی بینی .هی سیما چرا کوری؟ هی سیما کجایی؟ جالبه که فسقل هم که الان خانمی شده به خودش اجازه میده رو سر سیما سوار شه و زحمات  و بدبختی ها و مشقتهاشو نادیده بگیره.واین اینجاست که سیما درونم بیدار میشه و خسته اما محکم پاهاشو میکوبه زمین و میگه راه درست میرم. حتی اگه بمیرم. باید سیما پوست اندازی کنه و این پوست مرده سخت چسبیده به تن سیما.اما می کنمش و دوباره پوست تازه میاد رو تنم. من میدونم دوباره بلند میشم و با حال خوب به زندگی جدید ادامه میدم.برای تولدی دوباره باید مرد و دوباره متولد شد.من این مرگ به جون میخرم.سیما ............با خودم مهربانتر میشم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من وسردرگمی

  • روزها خاکستری شدن رنگ ندارن هرچی با خودم کلنجارمیرم لبخندام رنگ ندارن انگار همه چی رنگ باخته ومن همچنان درتلاشم که بایستم انگار اینم یه مرحله جدید اززندگی که باید خود جدیدی رو از خودم بشناسم.خودی که‌ خیلی وقته یادم رفته بودش .سیمای درونم.که حواسم بهش نبوده .اونم جذاببتای خودش رو داره.حال درونم خیلی چهارفصل شده یه هو بارون بهاری میاد یه هو سردمیشه ویخ میزنه بعد بی هوا تابستون میشه وگرما خفم میکنه.این یعنی سیمای درونم مثل یه  موجود سرکش و وحشی ازخواب بیدار شده و هی داره خودش به پوسته میکوبه تا باایسته.با سیمای درونتون مهربون باشید قبل از اینکه خودش بیدار بشه خودتون بیدارش کنید وباهاش دوست تر بشید.خدایا میدونی بیشتر ازهمیشه بهت احتیاج دارم.خدایا آغوشت رو از من دریغ نکن.سخت محتاجم بهت.مهربونم .مرادریاب بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گوشه دنج

  • مشخصات وب من یک زن هستم و به قول یکی از بهترین دوستانم : درباره زنانی مثل من که خیلی مستقل و پرکا, ...ادامه مطلب

  • استوارتر از همیشه

  • مشخصات وب من یک زن هستم و به قول یکی از بهترین دوستانم : درباره زنانی مثل من که خیلی مستقل و پرکا, ...ادامه مطلب

  • عصبانیت این روزها

  • چندروزیه عصبانیم و هیچ کپسولی آتش خشمم رو خاموش نکرد.اما دوستان خوب به مثابه ی امداد غیبی حالمو بهتر کردن. دو دوست همنامیکیشون پیام داد که سیما خوبی؟گفتم نه..... گفت کاری هست برات انجام بدم حالت خوب بشه؟دوستان خوب درسخت ترین شرایط بهترینها روبرای ما رقم میزنند.مهربان باشیم., ...ادامه مطلب

  • دختری مظلوم شده

  • امروز دختری از صبح زنگ زده که دل درد دارم تهوع دارم ...از تجویز داروهای خانگی بگیر تا شیمیایی انجام دادم.دست اخر الان زنگ زده با گریه که دلم نیومد به بابا بگم منو ببره دکتر.غصه میخورد.ولی مامان خودتو , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها