زندگی در مه

1. با کلی دعا و آرزو و خواسته نشستم کنار هفت سین. خدارو به عدد نعمتهاش شکرکردم و برای همه ی دوستان و بستگان طلب خیرکردم. 

اینجا هنوز گوشه ی دنجه برام که فقط میام و کوله بارم رو میذارم زمین و کمی نفس میکشم.

دلتنگم . دلتنگ آغوش مهربان خدا. 

حال دلم خوب نیست. حال زندگیم خوب نیست. با این همه تلاش و ازخودگذشتگی و... وقتی ببینی انگار همه ی زندگیت روی آبه و پاره ی تنت فسقل خانوم که دیگه الان ماشاا... خانمی شده دلش شکسته وغصه داره ؛دنیا روی سرت خراب میشه. وقتی میبینم  عشقی که همیشه سعی کردم تو زندگیم جاری باشه نیست دلم میشکنه.

تو برزخ سختی ام . بین کندن و موندن.

هرطرفش کلی داستان دارهّ .با ادامه دادن به این روند زندگی قطعا حال درونی ام روز به روز بدتر میشه. با تموم کردن این وضعیت کلی داستان جدید شروع کیشه.

نمی تونم تصمیم بگیرم.

خدای خوبم از تو بهتر وتکیه گاهی محکمتر ندارم. خدایا تو بهترین رو همیشه پیش روی من گذاشتی. امروزم از خودت کمک میخوام.ازتو بهترین.

خدایا مرا دریاب بیش از پیش. که سخت محتاجم.

خدایا شکرت برای تمام داده ها و نداده ها. برای هرآنچه هست و هرآنچه نیست.

الهی شکر که خدایا هستی.

مهربان باشیم.